سوره مبارکه النور آیه ۳۲


وَأَنکِحُوا الأَیامىٰ مِنکُم وَالصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَإِمائِکُم ۚ إِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ﴿۳۲ نور﴾


مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!



خداوند بعد از ازدواج به زندگی گشایش میدهد

من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد - مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل - لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ (۱) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.۱۳۹۴/۰۴/۲۰
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان


اطمینان به وعده الهی گشایش معیشت با ازدواج

مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نیست؛ میشود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ میتوان شیوه‌‌هاى دیگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال میفرماید: اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(۱) این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمیشود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمیشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند.۱۳۹۳/۰۵/۰۱
بیانات در دیدار دانشجویان

در ازدواج، خداوند افراد را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند

چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه‌ی جنسی؟ ما باید به این فکر کنیم. خب، از آن‌طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همه‌ی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانه‌ی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(۱) این قرآن است [که‌] با ما دارد این‌جور حرف میزند.۱۳۹۲/۰۸/۰۸
بیانات در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»


بیان نکاتی درباره ازدواج

الحمدللَّه اقرارا بنعمته و لااله‌الّااللَّه اخلاصا لوحدانیّته والصّلاة والسّلام علی اشرف بریّته و علی‌الاصفیاء من عترته. و بعد فقد کان من فضل‌اللَّه علی‌الانام ان اغناهم بالحلال عن‌الحرام و قال: «وانکحوا الایامی منکم والصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله واللَّه واسع علیم»(۱)
«قال رسول‌اللَّه(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)النّکاح سنّتی فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی»(۲) «و قال(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) من تزوّج احرز نصف دینه فلیتّق اللَّه فی‌النّصف الاخر»(۳) «و قال(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) تناکحوا تکثروا فانّی اباهی بکم الامم یوم‌القیامة ولو بالسّقط»(۴)
قبل از این‌که صیغه‌ی عقد را جاری بکنیم، چند جمله به عنوان تذکر برای عروسها و دامادها عرض می‌کنیم:
نکته‌ی اول این است که در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‌ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‌خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‌خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‌ی زوج‌طلبی انسان را - که غیر از غریزه‌ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‌اند که کانون خانواده، با پشتوانه‌ی غریزه‌ی جنسی، یا با پشتوانه‌ی آن غریزه‌ی دیگر - که از غریزه‌ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‌طلبی را دارند و می‌باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‌کند. سکن، مایه‌ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‌ی تشکیل خانواده قرار داده‌اند.
اگر انسانها رها بودند که غریزه‌ی جنسی را هر طور می‌خواهند، اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد، یا یک چیز سست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانی‌پذیر می‌شد و هر نسیمی او را به هم می‌زد. لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادیهای جنسی هست، در آن‌جا به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن‌جاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، این‌جا همه چیز برای مرد و زن هست؛ لذا این، حفظ و نگهداشته می‌شود.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‌آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‌شوید؛ یک خانواده به وجود می‌آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‌ی کشور و اداره‌ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‌ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‌خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‌ی اعتباری بین شما به وجود می‌آید. باید همه‌ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‌ها، با دلخوریها، با افزون‌طلبی و پُرتوقعیها، با بی‌محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‌ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‌توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‌کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‌شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‌طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.
نکته‌ی دوم این است که در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‌صورت یک معامله‌ی دادوستدی نمی‌کند. این‌جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند. این‌طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‌جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‌ی مشترکی می‌گذارند و هر دو از آن استفاده می‌کنند. در ازدواج، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‌جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‌گوییم مهریه‌ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‌ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‌گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‌گری تبدیل می‌کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‌ی تفاخر تبدیل می‌کنند. مثلاً می‌گویند که جهیزیه‌ی ما این‌چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‌ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‌گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‌گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‌شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‌گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‌تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‌طور که همیشه بوده است. این‌گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‌یی دوست، عده‌یی قوم و خویش، عده‌یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‌شوند و شادی و خوشی می‌کنند؛ این درست است.
این‌که ما این‌جا را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلط اندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‌ی به مادّیات می‌کند، هم این صحنه‌ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‌ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‌رویها می‌کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‌کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‌اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگری می‌رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‌ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلط اندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانیهای پُرسروصدا و هتل‌گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‌قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‌های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‌گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‌گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‌شد؛ می‌گفتیم، می‌خندیدیم، شوخی می‌کردیم؛ خیلی هم خوش می‌گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‌طور برگزار نمی‌کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‌رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‌کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‌ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‌شویم؛ آن بد بود. نه این‌که وقتی آدم نمی‌تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‌کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‌ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‌کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.
نکته‌ی سوم این است که بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‌وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‌خواستند خطبه‌ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‌دهیم و حرف می‌زنیم - عقد را اول می‌خواندند، بعد دو، سه جمله‌ی کوتاه صحبت می‌کردند. من دیدم ایشان پس از این‌که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‌زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‌ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‌شود! حالا ما هم عرض می‌کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‌شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که خداوند ان‌شاءاللَّه این عقدهایی را که می‌خوانیم، مبارک کند؛ این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده‌ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.۱۳۷۰/۰۴/۲۰

بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌

۱ ) سوره مبارکه النور آیه ۳۲
وَأَنکِحُوا الأَیامىٰ مِنکُم وَالصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَإِمائِکُم ۚ إِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
ترجمه:
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!
۲ )
جامع الأخبار، تاج الدین شعیری، ص ۱۰۱ ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۱۰۰، ص ۲۲۰ ؛
کنز العمال،  متقی هندی، ج ۱۶، ص ۲۷۱ ؛

وَ قَالَ ص‏ النِّکَاحُ‏ سُنَّتِی‏ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی‏
ترجمه:
پیامبر خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرمودند: ازدواج، سنّت من است و هر که از سنّت من روى گردانَد، از من نیست.
۳ )
الکافی، شیخ کلینی، ج ‏۵، ص ۳۲۸ ؛
الأمالی، شیخ طوسی، ص ۵۱۸ ؛
مکارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسی، ص ۱۹۶ ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ ۱۰۰، ص ۲۱۹ ؛

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ‏ دِینِهِ‏ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ أَوِ الْبَاقِی.
ترجمه:
هر گاه آدمى ازدواج کند، نصف دین را به دست آورده است و در حدیث دیگر آمده است: براى نصف دیگر، باید پروا از خدا را پیشه کند.
۴ )
عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۳، ص ۲۸۶ ؛
السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ابن ادریس حلی، ج ‏۲، ص ۵۱۸ ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۱۰۰، ص ۲۲۰ ؛

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ تَنَاکَحُوا تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ
ترجمه:
پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: ازدواج کنید تا جمعیت شما افزون شود؛ زیرا من در روز قیامت، به وجود شما، حتّى به فرزندان سقط شده‏تان، بر سایر امّت‏ها مى‏بالم.